تعدادی از فعالین اقتصادی در تابستان با تورم نرخ ارز به شدت ثروتمند شدند و در پائیز تقریبا همه آنچه را که در تابستان به دست آورده بودند از دست دادند...
ده ویژگی کسانی که با سقوط نرخ ارز زیان کردند : تعدادی از فعالین اقتصادی در تابستان با تورم نرخ ارز به شدت ثروتمند شدند و در پائیز تقریبا همه آنچه را که در تابستان به دست آورده بودند از دست دادند، نتیجه یک جمله است: بازی با حاصل جمع صفر. اما سوال این است که مقصر کیست؟ از سال ٢٠٠١ تا کنون دو فروپاشی مالی در غرب ثروت غربی ها را هر بار نصف کرده است ، و سخن بر سر این نیست که فروپاشی دیگری در کار نیست سخن بر سر این است که فروپاشی بعدی چه زمانی رخ می دهد؟ رییس قبلی بانک مرکزی انگلیس در کتابی که اخیرا منتشر شده می نویسد تا زمانی که سیستم بانکداری غرب تغییر نکند این سیکل تکرار می شود. نود درصد ثروت مردم ایران یا مسکن است یا سپرده بانکی ، با نوسان نرخ ارز ، ثروت این قبیل افراد به کمتر از نصف کاهش یافت. از سوی دیگر، بازار از ٧ مهر رو به افول است، بازار ارز، کالا و سهام رو به کاهش سنگین است و معاملات مسکن ، به مرز توقف نسبی رسیده است. یک فعال اقتصادی موفق کسی است که بتواند تشخیص دهد بازار در حال صعود است یا بازار رو به افول و اگر این را نتواند تشخیص دهد، به سادگی ثروت خود را از دست می دهد. طبق بررسی های انجام شده، پانزده کانال تلگرامی بالای ٢٠ هزار بازدید در روز که در مورد قیمت ها فضا را کتترل می کردند و به مردم خط می دادند در فاصله ١٣ مرداد تا ٧ مهر مورد ارزیابی قرار گرفتند، ١٣ کانال تلگرامی نتوانستند پیش بینی کنند روند بازار بعد از ٧ مهر نزولی است و مردم را تشویق به خرید از ٧ مهر تا ١٣ آبان کردند، بازدید از این ١۵ کانال روز گذشته، بطور متوسط ٢٣ درصد مهر ماه است، فصای تلگرام این افراد را طرد کرد. از دیدگاه آهن اینفو، عده ای ارز را به بالا ترین قیمت می خرند و زمانی که قیمت به پایین ترین نقطه رسید، می فروشند. تحلیل های این کانال ها مورد بررسی قرار گرفت ، در ٩۵ درصد موارد ، تحلیل ها مبتنی بر یک تا ٣ فاکتور بود مثلا یک استاد دانشگاه بر اساس ٢ فاکتور می گفت که اقتصاد ایران ونزوئلایی و دلار از صد هزار تومان عبور می کند. اما راه درست این است که در هیچ موردی بر اساس کمتر از ده فاکتور تصمیم نگیرید. یک فعال اقتصادی باید حرکت سرمایه در بخش های مختلف را رصد کند و بعد تصمیم بگیرد و بر اساس رصد سرمایه تنها در بخشی که در آن شاغل است، نباید تصمیم بگیرد، حداقل چهار بخش را رصد کنید و هر بخش را هم با ده مولفه اندازه گیری کنید و بعد تصمیم بگیرید. در حقیقت مردم سه دسته اند: آدم های با سواد، آدم های بی سواد، و آدم های کم سواد. دسته اول و دوم خطری برای مردم ندارند، خطر از ناحیه افراد کم سواد است. کم سواد ها همان کسانی هستند که بر اساس ٢ تا ٣ مولفه نرخ دلار پیش بینی می کنند. اگر بر اساس کمتر از چهل مولفه در موردی تصمیم گرفتید و ورشکست نشدید آدم خوش شانسی هستید. در هر صورت بخشی از موفقیت انسان به شانس بستگی دارد. کسانی که بر اساس کمتر از ۴٠ عامل تصمیم می گیرند، اخراجی های از بازارند. فرق آدم های ثروتمند و فقیر، یک نکته است ، آدم های ثروتمند به مولفه های بیشتری در تصمیم گیری توجه دارند، انسان های فقیر، کسانی هستند که عمدتا سه وجهی اند، یعنی فقط با یک تا ٣ فاکتور تصمیم می گیرند، هر چه تعداد فاکتور های شما بیشتر باشد، ثروتمند ترید. پانزده کانالی که با ٢ تا ٣ فاکتور نرخ ارز پیش بینی می کردند و در مقطع ١۶ مرداد تا ٧ مهر فضا در کشور را در دست داشتند، هزاران نفر را به دنبال خود کشیدند و هزاران نفر را به خاک سیاه نشاندند، اما به استثنای خطا در این حوزه از ده منظر دیگر ارزیابی شدند که بسیار کیفی و پربار ارزیابی شدند. در حال حاضر روند بازار نزولی است اما مطالب فوق به این معنا نیست که روند نزولی بازار ادامه دارد ، مطالب فوق به این معناست که بازار از ٧ مهر تا کنون ، نزولی بوده اما این که بازار منبعد نزولی است یا نه ، تحلیل دیگری است. در هر حال، مدیری که ریسک سیستمی بداند قبل از نوسان نرخ ارز، در مقابل نوسان نرخ ارز، شرکت را بیمه می کند. در حقیقت مدیر موفق کسی است که شرکتش مشکلاتی از قبیل: فروش رو به کاهش، حرکت به سمت بحران نقدینگی، و دیون به تعویق افتاده را نداشته باشد. از عوامل دیگری که باعث موفقیت مدیران می شود این است که: الویت های شرکت را درست تشخیص بدهد، اگر الویت های شرکت را درست تشخیص نداده باشید به سه آفتی که در بالا توضیح داده شد گرفتار می شوید. مدیران باید از منظر شخصیتی در سه فاز زیر باشد: الف - معمولا مهندسین یا کسانی که صلاحیت فنی یک کار را دارند شرکت تأسیس می کنند. ب - بعد از مدت کوتاهی به این نتیجه می رسند که صلاحیت فنی برای موفقیت کافی نیست و باید مدیریت بدانند ، لذا پروسه تبدیل مهندس به مدیر رخ می دهد. پ - هر شش سال یکبار ریسک های سیستمی ثروت مردم را نصف می کند ، ریسک های سیستمی، رخداد هایی است که در بیرون شرکت اتفاق می افتاد و مدیر شرکت ، اراده ای در ایجاد آن ندارد اما ناگهان همه ثروت فرد و تلاش شش ساله اش را به باد می دهد. مهندسی که به مدیر و متخصص ریسک سیستمی تبدیل نشده باشد محکوم است که همه آنچه را شش سال یکبار بدست می آورد از دست بدهد. اگر ثروت شرکت تان را به جای ریال به دلار محاسبه کنید و آنگاه مشاهده کنید ثروت شرکت شما به کمتر از نصف طی یک سال گذشته کاهش یافته باشد شما مدیر فاز دویی هستید. اگر شرکت سه ویژگی بند یک را دارد، سیستم های تشویقی در شرکت درست نیست و پاداش ها مشوق رفتار درست نیست. اگر شرکت سه ویژگی بند یک را دارد شرکت نمی تواند به نیاز های مشتری پاسخ گوید. اگر شرکت شما سه ویژگی بند یک را دارد ، شخصیت مدیر چهار ویژگی دارد: الف- مدیر مطالبی می گوید که قابل سنجش نیستند. ب - تفکرات مدیر قابل دستیابی نیست. پ - مدیر تفکری نتیجه گرا ندارد. ت - مطالب مدیر به یک بازه زمانی خاص محدود نمی شود. شرکتی که به سه آفت بند یک مبتلاست مدیری است که رضایت بیش از حد از خود دارد. مدیری که شرکت را در مسیر سه گانه بند یک کشانده است، برای آینده ای که به شدت متفاوت از گذشته است برنامه ریزی نداشته است، این مدیر شیفته گذشته است. مدیری که شرکت را به سه گانه بند یک وارد کرده فکر می کرد سطح نوآوری که در گذشته جواب می داد تضمین موفقیت شرکت در آینده هم هست. مدیر متخصص در کشاندن شرکت در بحران سه وجهی، فردی است که در گذشته، پرسنلی را که مشکلات را شناسایی می کردند طرد می کرد. در نهایت نتیجه می گیریم که: چنین مدیری بیشتر از آنچه که بر نتایج تمرکز کند بر فرایند ها تمرکز می کند. اگر سوال شما این است که در چه رشته ای سرمایه گذاری کنم تا بیشترین بازدهی را داشته باشد؟ پاسخ چنین است: اگر در پربازده ترین رشته هم وارد شوید و با ده مولفه فوق مشکل داشته باشید به جایی نمی رسید. قلم و کاغذ را بر دارید و بنویسید با چند مولفه از ده گانه بالا مشکل دارید ؟ اگر قلم و کاغذی بدست نگرفتید ، شما ریسک های سیستمی را نشناخته اید و در بروز ریسک های سیستمی بعدی ، کاندید زیان های دیگری هستید ، همین طور مدیر بودن در کنار متخصص بودن شرط ماندگاری در بازار است ، پول به تنهایی کافی نیست ، زیان کردن خود را به شرایط نسبت ندهید ، شما باید ریسک سیستمی بدانید ، کسانی که ریسک سیستمی نمی دانند محکومند که نصف ثروت خود را هر شش سال یکبار ( حالا ممکن است شش سال بشود هشت سال یا چهار سال، کمتر یا بیشتر) از دست بدهند. شما باید هم مهندس باشید، هم مدیر و هم متخصص ریسک سیستمی. اگر فقط مهندس باشید و نه مدیر، دو ساله شکست می خورید و اگر مهندس مدیر باشید و نه متخصص ریسک بازار، در حدود شش سال بعد با شکست مواجه می شوید.   تحلیل اختصاصی آهن اینفو یکشنبه 25 آذر 97